آرش شیطونیشو به اوج رسوند
آرش روز 5شنبه 24 شهریور اومد خونمون چون مامان باباش میخاسن برن عروسی.
بابابزرگم تازه از سفر اومده بود و خاله محبوبه هم اونجا بود.
تا 12 شب که آرش اونجا بود یعنی اگه بگم 1 ثانیه دریغ از 1 ثانیه که این نی نی آروم بشینه از اول که اومد تا ساعت 12 یه سره داشت شیطونی میکرد و سوار چرخش شده بود و بینهایت تا گاز میداد.
خودش میرفت از مبل بالا و وقتی لامپو روشن میکرد غش میکرد از خنده انگار که چیکار کرده.
نمیدونم آرش نی نی اونشب چی خورده بودی که اینطوری آتیش میسوزوندی.؟
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی